خشم، از ضعف نفس و ضعف عاطفی انسان خشمگین حکایت دارد و به هیچ وجه نشانه توانمندی و نیرومندی نیست. بنابراین، کسانی که می خواهند احساس غرور و عزت و ارزشمندی داشته باشند و قدرتمند و شجاع تلقی شوند، شایسته نیست به امری که نشانه عجز و ناتوانی است روی آورند. این آگاهی سبب می شود فرد هنگام خشم، خود را از درون کنترل کند. سعدی میگوید:
یکی از صاحب دلان، پهلوان وزنه برداری را دید که در وزنه برداری بی نظیر بود ولی از نظر روحی به قدری ضعیف و عاجز بود که روزی شخصی یک بار به او ناسزا گفته بود و او آن چنان خشمگین شده بود که از شدت خشم، کف از دهانش خارج می شد و به خود می پیچید.
صاحب دل از شخص پرسید: چرا این پهلوان این گونه بی تاب شده است؟
او در پاسخ گفت:به خاطر اینکه یک نفر به او دشنام داده است.
صاحب دل گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمی دارد و طاقت یک بار سخن ندارد.
عاجز نفس، فرومایه، چه مردی، چه زنی؟
لاف سر پنجگی و دعوی مردی بگذار
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
گرت از دست برآید دهنی شیرین کن ]1[
امام هادى عليه السلام : الغَضَبُ عَلى مَن لاتَملِكُ عَجزٌ و عَلى مَن تَملِكُ لَومٌ ؛
امام هادى عليه السلام :خشم بر كسى كه اختيارش به دست تو نيست ، نشانه ناتوانى و بر آن كه اختيارش به دست تو است ، مايه سرزنش است. ]2[
پی نوشت :
1. زینب جعفری، ماهنامه گنجینه، شماره54، مهرماه 1389، ص9.
2. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج12، ص11